پایگاه خبری حیات - مهدیه چوپانی: در سیاست بینالملل، مذاکرات همواره بهعنوان ابزاری برای کاستن از تنشها و یافتن راهحلهای دیپلماتیک شناخته میشوند اما در عمل، تجربههای اخیر نشان داده که ایالات متحده و رژیم صهیونیستی در بسیاری از مقاطع از همین ابزار بهظاهر صلحجویانه بهعنوان پوششی برای پیشبرد سیاستهای تجاوزکارانه و جنگطلبانه خود بهره بردهاند. این رویکرد نهتنها اعتماد ملتها را نسبت به مذاکره و توافق سلب کرده، بلکه بارها زمینهساز فجایع انسانی در منطقه غرب آسیا و فراتر از آن شده است.یکی از نمونههای بارز این سیاست فریبکارانه، روند مذاکرات ایران با آمریکا بود.در حالی که ایران با حسن نیت پای میز گفتوگو نشست تا درباره موضوعات هستهای به توافق برسد، رژیم صهیونیستی با مجوز و همراهی و همکاری و کمک آمریکا به ایران حمله نظامی مستقیم کرد.
در این بین آمریکا حتی اقدام به ورود مستقیم خود به عرصه جنگ علیه ایران کرد و زمینهساز شهادت و مجروحیت چندین هزار نفر از شهروندان ایرانی ازجمله صدها زن و کودک شد.دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا در حالی دستور به بمباران تأسیسات هستهای ایران با بمبافکنهای بی۲ و موشکهای کروز داد که مذاکرهکنندگان ایرانی یک طرف میز مذاکرهای نشسته بودند که طرف دیگر نماینده ویژه ترامپ نشسته بود! این اقدام ترامپ باعث شد که ناظران و تحلیلگران بینالمللی از این مذاکرات به عنوان عملیات فریب آمریکا علیه ایران برای مشغولسازی مقامات ایرانی یاد کردند که در این بین رژیم صهیونیستی با خیال راحت با همراهی آمریکا نقشه جنگ علیه ایران را طراحی و اجرایی کند! چند روز پیش نیز تحولات مربوط به قطر نشان داد که این الگو همچنان زنده است.
در شرایطی که دوحه تلاش میکرد در پرونده غزه نقشآفرینی میانجیگرانه از خود به نمایش بگذارد و در حالی که سران سیاسی حماس دور هم جمع شده بودند تا پیشنهاد دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا برای توافق آتشبس را بررسی کنند، ناگهان رژیم صهیونیستی با حمله هوایی جنگندههای خود به خاک قطر محل جلسه سران حماس را بمباران کرد. همین امر باعث شد که کارشناسان اذعان کنند که پیشنهاد ترامپ برای توافق آتشبس میان حماس و رژیم صهیونیستی عملیات فریبی بوده که بتواند سران سیاسی حماس را در یک محل دور هم جمع کند تا رژیم صهیونیستی بتواند در سادهترین حالت ممکن آنها را یک جا ترور کند.پیش از این نیز بارها آمریکا با پیشنهادات مشابه، فلسطینیها و مقامات حماس را مشغول مذاکره برای توافق آتشبس کرد و هر بار در زمانی که مقاومت فلسطین سرگرم بررسی پیشنهادات درباره توافق احتمالی با رژیم صهیونیستی برای آتشبس بودند، ارتش رژیم صهیونیستی حملات خود علیه غزه را تشدید کرد و ویرانی گستردهتر و شهدا و زخمیهای بیشتری بر جای گذاشت.
تجربه سوریه نیز گویای همین واقعیت تلخ است. در حالی که رژیم جدید سوریه پس از سقوط بشار اسد در حال ارتباطگیری با آمریکا و حتی رژیم صهیونیستی بود و در این بین مذاکراتی بین سران رژیم سوریه با مقامات رژیم صهیونیستی هم برگزار شد و حتی جولانی حاکم سوریه با دونالد ترامپ دیدار و گفتوگو کرد و توافقاتی هم در این بین صورت گرفت، رژیم صهیونیستی بارها به سوریه و زیرساختهای متعدد این کشور در نقاط مختلف حملات سنگین هوایی کرد و حتی بخشهایی از خاک سوریه را اشغال کرد. تمام ناظران جهانی تأکید میکنند که هیچ عملیات نظامی از سوی رژیم صهیونیستی بدون مجوز و همراهی و کمک آمریکا صورت نمیگیرد. آمریکا سالانه میلیاردها دلار به رژیم صهیونیستی کمک مالی میکند و بسیاری از جنگافزارهای رژیم صهیونیستی از سوی آمریکا تأمین میشود.این اتفاقات که نمونههای دیگری از آن نیز در نقاط دیگر جهان تکرار شده است، نشان میدهد که سیاست آمریکا در بهکارگیری مذاکره پوششی برای اجبار به تسلیم یا تحمیل جنایت و جنگ است.
این رویکرد آمریکا، پیامدهایی برای ثبات منطقهای و جهانی داشته است. نخستین پیامد، از بین رفتن اعتماد ملتها به روندهای دیپلماتیک است. هنگامی که کشورها شاهد باشند گفتوگو بهجای کاهش تنش، مقدمهای برای تجاوز بیشتر و جنگ است، طبیعی است که انگیزهای برای نشستن پای میز مذاکره نداشته باشند. دومین پیامد، افزایش خشونت و جنگهای نیابتی در منطقه است. به بیان دیگر، هر بار که مذاکره آغاز میشود، باید انتظار داشت که در میدان عمل جنگی تازه از سوی نیروهای نیابتی آمریکا مانند رژیم صهیونیستی و گروهکهای تروریستی شعلهور شود.
امروز بیش از هر زمان دیگری آشکار شده که آمریکا و رژیم صهیونیستی مذاکره را نه بهعنوان ابزاری برای صلح، بلکه بهعنوان سلاحی برای جنایت و جنگ به کار میگیرند.تجربههای ایران، قطر، سوریه و دیگر کشورها نشان میدهد این سیاست تکراری همچنان ادامه دارد و تا زمانی که ساختار قدرت جهانی تغییر نکند، احتمال بازتولید آن در پروندههای آینده نیز بالاست.
نظر شما